آنیلآنیل، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره
رادینرادین، تا این لحظه: 3 سال و 25 روز سن داره

خاطرات آنیل و رادین

AniL& Radin👶🏻👧🏻💙💚💛🧡❤️💜💖

روز دختر ۹۹

سوم تیرماه ۹۹ روز دختر بود، ما چون عجله داشتیم جشن بگیریم دوشنبه به آنیل گفتیم بریم کادوی روز دختر بخریم، آنیل هم که از یه هفته قبل میدونست سه شنبه روز دختره، خوشحال شد و گفت امروز چن شنبه ست؟ گفتم دوشنبه، گفت پس می خواین دو تا روز دختر بگیرین؟😘😅 رفتیم بازار و آنیل برای خودش عروسک کانگورو که داخل کیسه ش بچه هم داشت انتخاب کرد🦘🦘 بابا امیر هم برای اینکه آنیل شب سورپرایز بشه براش کیک آنا و السا گرفت و یواشکی دور از چشم آنیل گذاشت تو جعبه ماشین و ما رو آورد خونه، آنیل رو بردم‌حموم، بابا امیر هم رفت چند تا بادکنک‌هلیومی و شمع گرفت و آورد، مثلا باز هم هدف سورپرایز بود! بعد حموم آنیل کیک و بادکنکها  رو دید خواست که کیک ...
6 تير 1399

گردش

  از اونجایی که تو جنگل فندق لو به آنیل خیلی با دوستاش خوش میگذره بازم دوشنبه با همکار بابا رفتیم فندق لو. آنیل هشت تا کفشدوزک گرفته بود و آورد تو خونه انداخت تو شیشه ، درِ شیشه توری گرفت و گذاشت تو بالکن. صبح دید دو تاش بخاطر کهولت سنی😉 به دیار باقی شتافتن🙈 بقیه رو هم عفو آنیلی شامل حالشون شد و آزاد شدن😅             سه شنبه هم رفتیم مراغه     آنیل تو باغ آقاجون:   چند تا عکس جالب از حیوانات عروسکی آنیل:         ...
31 خرداد 1399

جنگل فندقلو

یکشنبه ۱۱ خرداد ماه ۹۹، با همکار بابا رفتیم فندقلو، چقدر طبیعت زیبایی داره و چقدر خوش گذشت🍃💚 عکسهایی از آنیل و نسترن و نرگس             این عکس رو هم چند روز پیش که باز با همکارای بابا رفته بودیم سردابه گرفتیم، آنیل و ثنا و نسترن و یاسین و نرگس     ...
13 خرداد 1399

عید فطر ۹۹

پنجشنبه یکم خرداد ماه  اومدیم مراغه، یکشنبه چهارم خرداد عید فطر شد و امروز هم تعطیله و خونه آقا جونیم، تا جمعه هم قرار شد که همینجا بمونیم. آنیل و ساناز و علی و  نیکان و علیسان و امیررضا تو این چند روز تعطیلی تو خونه پدربزرگ و مادربزرگ خوب خوش گذروندن🍃           دیروز آنیل که چند وقتی بود دندونش لق شده بود اوند و گفت مامان دندونم رو نگاه کن، دیدم از لثه ش جدا شده و فقط از یه نقطه به لثه ش وصل بود ساناز خانم دنداپزشک هم که اونجا بود اومد و اولین دندون لق آنیل رو کشید، اتفاقا این اولین تجربه دندون کشیدن سانازِ گلم هم تو این دو سالی هست که دانشجوی دندانپزشکی...
5 خرداد 1399

سردابه

دیروز ۲۶ اردیبهشت ۹۹ با همکار بابا امیر رفتیم گردش، طبیعت سردابه. آنیل بعد مدتها از دیدن دوستهاش، نسترن و نرگس خیلی خوشحال شد.         این عکس رو هم چند روز پیش که داشتیم از مراغه برمیگشتیم اردبیل گرفتیم:     ...
27 ارديبهشت 1399

مراغه

امروز ۲۰ اردیبهشت ۹۹ امیر برگشت اردبیل و من و آنیل موندیم خونه آقاجون، من و آنیل خیلی دوست دارم این شرایط رو و خیلی خوش میگذره بهمون، قراره ما هم دوشنبه برگردیم خونه مون. اینا از اون روزهایی هستن که ما همیشه دلمون می خواد❤       ...
20 ارديبهشت 1399

Favorite song🎶

Anil's favorite song is supergirl Singer :Reamonn You can tell by the way She walks that she's my girl You can tell by the way She talks, she rules the world You can see in her eyes that no one is her Chi She's my girl, my supergirl     ترجمه: آهنگ مورد علاقه آنیل : دختر فوق العاده خواننده: ریمون معنی فارسی ترانه: به هر حال تو می تونی بگی اون دخترِ منه که داره راه میره به هر حال تو می تونی بگی اون حرف میزنه، اون دنیا رو فرمانروایی می کنه تو می تونی تو چشمهاش ببینی که هیچکس انرژی حیات اون نیست اون دخترِ منه، دختر فوق العاده ی منه     ...
14 ارديبهشت 1399

گربه سیاه

(در ادامه ی خاطره ی قبلی) بالاخره دیروز ۷ اردیبهشت ۹۹ که رفته بودم اداره، خونه که رسیدم آنیل یه کم ، کم حوصله به نظرم اومد گفتم سورپرایز دلت می خواد؟ خیلی خوشحال شد و فوری چشمهاشو بست و دستهاشو آورد جلو، گفتم نه فعلا چشماتو وا کن، برگشتم و از ماشین لباس گربه سیاه که براش گرفته بودم رو آوردم، خیلی با هیجان تحویل گرفت و کادو رو باز کرد خیلی ذوق کرده بود وقتی لباس رو دید گفت اِاِ ، ایییین! حتما میله هم نداره! 🙁 منتظر بقیه سورپرایزهای من باشید🥴🥴🥴       ...
8 ارديبهشت 1399