آنیلآنیل، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره
رادینرادین، تا این لحظه: 3 سال و 26 روز سن داره

خاطرات آنیل و رادین

AniL& Radin👶🏻👧🏻💙💚💛🧡❤️💜💖

جنگل بی بی یانلو

جمعه ۱۵ آذر ۹۸ به امید اسب سواری کنار دریا رفتیم آستارا، نزدیکی آستارا رفتیم پارک جنگلی بسیار زیبای بی بی یانلو که طبیعتش مخصوصا تو پاییز واقعا بی نظیره کمی گشت و گذار تو جنگل، خیلی داشت خوش می گذشت که آنیل خانم افتاد >>> گریه>>> لباسهای گِلی، بساطمون رو جمع کردیم رفتیم آستارا بعد نهار رفتیم برای آنیل لباس خریدیم تا با خیال راحت کنار دریا بازی کنه و نگران کثیف شدن لباسش نباشه، خلاصه رفتیم کنار دریا، اسب که نبود هیچ! از سرما نتونستیم واستیم اصلا، آنیل سعی خودش رو کرد و به هر شکل ممکن یه کم بازی کرد، عجب ضد حالی شد برای آنیل، یه چوب خیلی بزرگ ورداشته بود و خاک بازی می کرد اونم آورد یه جایی تو ساحل پشت درخت قایم کرد تا دفعه بع...
19 آذر 1398

عاشقانه هایم برای آنیل

بهانه هم اگر می گیری بهانه مرا بگیر من تمام خواسته هایت را وجب کرده ام هیچکس؛ هیچکس به اندازه  من عاشق تو و بهانه هایت نیست... دخترِ شش ساله ی من💙 تو مثل طلا نابی، بیدارت می کنم خوابی توی تاریکی و ظلمت، روشن مثل مهتابی تو به فکر آغازی توی رویای پروازی با محبت و با عشق داری دنیامو می سازی💙         ...
9 آذر 1398

تولدت مبارک نازنینم

آنیلِ نازنینم امروز تولد شش سالگیته. هفتم آذر ۹۸. آمدنت زیباترین لحظه ی زندگی بود پس باید هرسال آن لحظه را جشنم بگیریم جشنی برای تو که با آمدنت زندگی ما را زیباتر و شیرین تر کردی💞👨‍👩‍👧💞 ثنا و یاسین و نسترن و نرگس و یاسمین و نیلوفر و نیایش و ساسان و سامان و حورا و علی اصغر و آیلا دوستهات و مهمونات تو این جشن تولدت بودن.           ...
7 آذر 1398

آذر ۹۸

آنیلِ عزیزم، آذر ماه، ماهِ توست، ماه تولدت، تو روشنایی آذر رو با خودت آوردی، تو از ماه زیباتری، از خوابِ شیرین دمِ صبح شیرین تری، هر چه در خاطرم آید تو از آن خوبتری💗💗💗💗       ...
1 آذر 1398

اولین روز دانش آموز برای آنیل

۱۳ آبان ۹۸ اولین روز دانش آموزی بود که آنیل هم دانش آموز شده. روز قبلش داشتیم تلویزیون نگاه می کردیم، برنامه ی "مل مل" ، که شنیدیم گفت فردا روز دانش آموزِ. گفتیم آنیل امسال تو هم دانش آموزی چی دوست داری برات بخریم، آنیل هم چن تا سوال پرسید که دانش آموز یعنی چی؟ الان اگه مهد می رفتم هم باز برام کادو می خریدین؟ و از جوابهامون خیلی خوشحال میشد، فرداش بعد اینکه بابا از مدرسه آنیل رو آورد اومدن با هم رفتیم اسباب بازی فروشی آنیل هم عروسک انتخاب کرد و اسمش رو گذاشت طلا.   آنیل هنوزم خیلی خوشحاله و میگه خوب شد اونروز مل مل رو نگاه می کردیم آ، وگرنه خبر نداشتیم روز دانش آموزِ😍         ...
29 آبان 1398

مدرسه رفتن آنیل

۶ مهر ماه ۹۸ آنیل بالاخره بعد مدتها انتظار راهی مدرسه شد. مدرسه سما. اولین روز رو با هم رفتیم و چون بابا چند روز مرخصی بخاطر مسافرتمون گرفته بود، دیگه امروز رو مرخصی نگرفت و ما دوتایی رفتیم مدرسه👩‍👧 شب می پرسیدی مدرسه چطوریه کلاس چطوریه؟ خانم معلم مهربونه؟ منم میگفتم خیلی مهربونه، بعد می پرسیدی از خانم ستوده (خانم مربی مهد کودک) هم مهربون تره؟ منم می گفتم بله خیلی مهربونه💞 صبح هر چند دلشوره داشتی ولی سعی می کردی به رو خودت نیاری، رفتیم مدرسه، خانم معلم گفت برگشتی از مسافرت؟ خوش گذشت؟😍 تو هم گفتی بله و رفتی داخل کلاس، خانم معلم هم گفت هرجا دوست داری برو بشین، تو هم که قبلا از رو عکس کلاست که تو کانال مدرسه بود جاتو انت...
1 آبان 1398