آنا
آنیل عزیزم هفتم دی ماه 97 متاسفانه مادربزرگ مهربون تو که بهش می گفتی "آنا" برای همیشه از بین ما رفت... .
نویسنده :
مامان آنیل
22:50
جشن تولد 5 سالگی آنیل خانم
5 سال گذشت... مدام به تو فکر می کردم.... حالا نفس نفس با تو زندگی می کنم... دیگر نباید قلبم صدایت کنم، تو آنقدر بزرگ شده ای که من با تو هویت می یابم تو قهرمان زندگی من هستی. آمدنت زیباترین لحظه دنیا بود، تو با آمدنت زندگی ما را زیباتر کردی. باید هر سال آن لحظه را جشن بگیریم؛ جشنی برای تو.... . تولدت مبارک عسلک... ...
نویسنده :
مامان آنیل
10:30
آذر 97
آنیل نازم؛ آذر ماه ، ماه توست؛ ماه تولدت.... پیشاپیش تولدت مبارک دوست دارم ...
نویسنده :
مامان آنیل
15:54
آنیلم
خواب های رنگارنگ آنیل
امروز 26 مهر 97. ساعت 7 صبحه. خونه آقا جونیم. آنیل خانم نصف شب منو بیدار کرد و گفت: مامان! یه چیزی بگم بهت؟! گفتم بگو عزیزم، آنیل هم گفت مامان عمو پورنگ راست میگه ها تو اون شعر میوه ها می خونه: "میوه پر از خاصیته!!!" بعدش هم گرفت خوابید ...