خوش بحال روزگار...
سلامی گرم و صمیمی به دختره گلم تو ساله جدید. امیدورام سالی سرشار از شادی و عشق و سلامتی باشه.
و اما خاطرات ما در نوروز سال 96:
28 اسفند 95 بود ؛ و از اونجا که آخره سال بود و کارهای امور مالی اداره مهم و حساس، بنابراین اداره بودم و پشت میزم نشسته بودم که رییس امور اداری و رفاه اداره مون اومد و گفت که هتل تابران مشهد رو رزرو کنم براتون؟! و منم بعد از مشورت با امیر مهربونم ، قبول کردم و این عید رو رفتیم مشهد که شکر خدا خیلی عالی بود و خوش گذشت... . عصر همراه با امیر جون لباسها و وسایل مورد نیازمون رو جمع کردیم و
.صبح روز یکشنبه 29 اسفند از مسیر خلخال رفتیم تهران و بعد شب رو رفتیم سمنان هتل قدس. این هتل رو قبلا هم موقع رفتن به مشهد رفته بودیم.
صبح روز 30 اسفند ماه بعد از صبحونه از هتل خارج شدیم تو مسیر تو شهر دامغان چن تا عکس کنار تزیینات نوروزی شهر گرفتیم :
لحظه ی سال تحویل هم که نزدیک ساعت 2 ظهر بود و ما تو شهر میامی بودیم. بعد از نهار و جلوی رستوران که تازه سوار ماشین شده بودیم سال نو تحویل شد
عصر هم رسیدیم مشهد که آجون و مامان که قبل از ما و با هواپیما رفته بودن اونجا منتظر ما بودن. از دیدنشون خیلی خوشحال شدیم . هتل دیگه ای رو رزرو کرده بودن ،آنیل خانم هم که ماشالله همه ی مسیر رو تو خواب گذرونده بود بیدار شده بود و از دیدن آجون و ماملنی حسابی خوشحال شده بود.
از سی ام اسفند تا پنجم فروردین ماه رو تو مشهد بودیم . آنیل عزیزم، نازه بابا و مامان تو حرم نماز خوندی! تو نماز جماعت مهر همه رو جمع می کردی!! و با مهرها بازی می کردی !!
آفرین به دختره گلم که اصلا تو این مسافرت اذیت نکردی چه از لحاظ زیارت ، گردش ، غذا خوردن که خوشبختانه غذای مورد علاقه ات کبابه، و این کار مارو راحت کرده بود! و چه از نظر استراحت.... .
فقط همه جا دنبال شهر بازی بودی و هر جا سرسره و اینا می دیدی می پرسیدی: چرا منو نمی بری اونجا؟! آخه چرا نمی بری؟ ها؟!
رفته بودیم باغ وحش وکیل آباد، و من و بابات به خیاله اینکه جنابعالی از دیدن حیوونهایی که همیشه تو کتاب اسمهاشونو می گی و تو کارتونها می بینی، خوشحال خواهی شد، حیوونهای مختلف رو بهت نشون
می دادیم و تو با مهربونی و لبخند می گفتی: خوب باشه حالا بریم شهر بازی!
صبح روز پنجم فروردین 96 با آجون و مامانی خداحافظی کردیم( ساعت بلیط پرواز آجون و مامانی 2 ظهر بود) و به قصد قم حرکت کردیم و عصر رسیدیم قم رفتیم هتل زرین. آنیل خانم هم که می پرسید اینجا هتل کیه؟ گفتم هتل ما، گفت آفرین! چقدر هتل داریم ما!!
صبح رفتیم زیارت حضرت معصومه و بعد از زیارت رفتیم مسجد مقدس جمکران :