شیرین عسلم آنیل
امروز 10 ام مهر ماه 95 آنیل گلی رفته مهد کودک. از اونجایی که دخترم عادت داره همیشه غروره خودش رو حفظ کنه و دوست نداره حرفی بگه که زمین بیفته؛ جلوی مهد کودک که ماشین رو نگه داشتم ، دختر نازم هرچند دوست نداره بره مهد کودک، علی رغم میلش با لحن جدی گفت: " مامان من میرم مهد کودک و گریه نمی کنم تو برو اداره زود بیا منو وردار ، باشه .... " .
آنیل عزیزم عاشقتم، عاشقه احساستم، عاشقه غرور و جدی بودنتم.
خیلی زوده که این رفتار رو داشته باشی... .
الهی همیشه زیر سایه ی الطاف الهی موفق و سلامت باشی
31 شهریور ماه؛ آنا و عمه ی آنیل جون اومدن ادبیل و آنیل خانم خوشحال شد و حسابی با عمه ی مهربونش بازی کرد. دوم مهر ماه با هم رفتیم گردش و حیران و تله کابین.... .
عکس: دوم مهرماه 95، گردنه ی حیران
:
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی