روز دانش آموز
سیزده آبان ۱۴۰۱: طبق معمول پروژه شکست خورده من و امیر برای غافلگیری آنیل شیطون: اینبار هم مثلا خواستیم آنیل شیطون بلا رو برای جشن روز دانش آموز غافلگیر کنیم، رفتیم بیرون کمی دورتر از قنادی پارک کردیم امیر گفت برم عابر بانک کار دارم ، آنیل هم همش سوال میپرسید بابا کجا رفت و … تومانیتور ماشین پازل رو زدم اومد تا آنیل از کنجکاوی دست ورداره اونم که بی تاثیر بود. منم یواشکی صندوق عقب ماشین رو باز کرده بودم که امیر کیک رو آوردنی بذاره صندوق، یهو آنیل گفت عه این چیه دیگه بابا گفت برای رادین شیر خریدم میگه پس چرا تو قوطی یه کیکه! بابا گفت دمدستش بود گذاشت تو اون چون تعدادش زیاده! یهو دیدیم آنیل میگه...